تاریخ انتشار: ۱۴۰۱/۰۲/۰۶
کسبوکارها باید آماده تغییر باشند. نه برای آنچه امروز نیاز دارند، بلکه برای فناوریهایی که هر ساعت جدید میشوند و در حال تغییر جهان پیرامون آنها هستند. اهمیت تحول دیجیتال و مدرنسازی در جهانی که فناوری با سرعت سرسامآوری در حال تغییر آن است بر کسی پوشیده نیست. دیروز اگر رقابت بر سر کیفیت محصول و قیمت آن بود، امروز سازمانها بر سر استفاده از آخرینهای فناوری و حتی انحصاری کردن آنها تلاش میکنند. اگر کسبوکاری بتواند در کمترین زمان جدیدترین فناوری را به خدمت گیرد؛ راحتتر به مشتریاناش خدمات میدهد، محصولاتش را با سرعت بالاتری تولید میکند و در نتیجه در جمعآوری درآمد و سود از رقبا پیشی میگیرد.
تحول دیجیتال را از بیرون که نگاه میکنیم زیبا و آغاز و اجرای آن ساده بهنظر میرسد. اما با نگاهی به آمار شکست سازمانها در سالهای اخیر در تحول دیجیتال به این نکته میرسیم: اگرچه تحول دیجیتال امری ضروریست اما پیادهسازی موفق آن اصلا کار آسانی نیست. رهبران کسبوکار باید از چالشهای تحول دیجیتال سازمان به همان اندازه که از مزایای آن باخبرند آگاه باشند. چالش اما واضح است: در زمان تحول دیجیتال امور روزمره سازمان و عملکرد و کار روزانه کارمندان تحت تاثیر قرار میگیرد.
موضوع مهم اما اینجاست؛ تحول دیجیتالِ موفق امکانپذیر است، بدون اینکه کارمندانتان حتی متوجه آن شوند. پیشفرض ذهنی مهم برای داشتن یک تحول موفق دیجیتال را بررسی کنیم.
فناوری نوشدارو نیست
فناوری نمیتواند منجی سازمان شما باشد. نمیتوان از فناوری انتظار داشت که به سازمان پا بگذارد، چوبدستی جادوییاش را تکان دهد و ناگهان همهچیز تغییر کند بدون اینکه کسی متوجه چیزی شود. یکی از رایجترین دلایل شکست تحول دیجیتال در سازمانها این است که رهبران کسبوکار انتظار دارند فناوری به سازمان بیاید، فرایندهای بیمار را شناسایی، آنها را درمان و سرانجام سازمان را به سمت کمال راهنمایی کند. در واقع عکس این موضوع صادق است. رهبران کسبوکار فرایندها را شناسایی و مهمترینها را انتخاب میکنند، سپس بررسی میکنند که آیا فرایند بهدرستی تعریف و پیادهسازی شدهاند یا نه. در صورتی که به پاسخ روشنی نرسیدند یا پاسخ یافتهشده مثبت نبود به سراغ فناوری میروند. فناوری نه عامل تغییر فرایندها بلکه عامل بهینهسازی و توانمندسازیِ آنهاست.
وقتی فرایندهای مورد نیاز سازمان برای ادامه فعالیتهایش مشخص شد، تحول دیجیتال باید بهگونهای عملیاتی شود که اخلال در امور روزمره حداقل باشد. این موضوع را در نظر داشته باشید که شما از فناوری برای فخر فروشی استفاده نمیکنید، برای بهتر شدن عملکرد سازمانتان است که تحول دیجیتال را آغاز میکنید. پس این تحول باید با توجه به نیازهای سازمانتان باشد، نه تبلیغات و ظاهر فناوریها. یادتان باشد فناوری نوشدارو نیست؛ نه نیازی به عجله در رساندن آن به سازمان است و نه باید از آن انتظار معجزه داشت.
تحول دیجیتال یکجا و در لحظه رخ نمیدهد
یک پیشفرض ذهنی رایج بین مدیران کسبوکار این است که گمان میکنند میتوانند در یک یا نهایت دو هفته تحول دیجیتال را با موفقیت پیادهسازی کنند. دیدگاه برخی رهبران در زمان تحول دیجیتال این است: «حالا که در حال پیادهسازی این سیستم هستیم، این، آن و آنیکی را هم پیادهسازی کنیم.» تفکری منجر به شکست. تصور کنید میخواهید یک فیلِ کامل را بخورید، چهطور این کار را انجام میدهید؟ فیل را در یک لقمه پیچیده و میل میکنید یا لقمهلقمه شروع به خوردن آن میکنید؟ تحول دیجیتال در سازمان دقیقا مانند این است. این تحول فرایندی مرحله به مرحله است و اجرای ناگهانیِ آن، آنهم یکجا نتیجهای جز شکست ندارد.
فناوری ابری، اعم از پردازش و ذخیرهسازی راهی مطمئن برای آغاز تحول دیجیتال در سازمان شماست. استفاده از آن به شما اطمینان خاطر میدهد هسته اصلی فناوری در سازمانتان که هماکنون کارمندان با آن خو گرفتهاند دست نخورده باقی میماند و فرایندهای آن دچار اخلال نمیشود. با فناوری ابری ابتدا بخشهایی از فرایندها را که تحول دیجیتال مستقیما روی آنها اثر میگذارد در فضایی غیر از محیط سازمان پیادهسازی میکنید و کمکم کارکنانتان را به سوی استفاده از آن هدایت میکنید. وقتی ارزش ایجاد شده توسط فناوری جدید بین کارکنانتان شناخته شد میتوانید اندکاندک فناوری را وارد سازمان کرده و فرایندها را روی آن تعریف کنید. در تمام مراحل تحول دیجیتال یادتان باشد که نظر کاربر نهایی، همان کارمندان، بیانگر موفقیت یا عدم موفقیت آن در سازمان است.
این کلیشههای قدیمی ولی درست
حتما وقتی در حال جستجوی وبسایتها و بالا و پایین کردن مقالات مرتبط با تحول دیجیتال بودهاید بارها این جملات را دیدهاید:
· باید مطمئن باشید اهداف سازمانیتان مورد قبول اکثریت کارمندان است،
· باید یک مسیر توسعه جامع داشته باشید و ارتباطات را در آن تقویت کنید،
· در زمان تحول دیجیتال باید چارچوب زمانی داشته باشید،
و جملاتی مانند اینها.
چنین توصیههایی جدید نیستند، و البته، اشتباه هم نیستند. اما برای شما بهعنوان رهبر یک کسبوکار بهتر است تا از سطح این مسایل گذشته و برای تحول دیجیتال سازمانتان کمی عمیقتر فکر کنید. یکی از معروفترین نقاط اشتراک بین فلاسفه، جامعهشناسان، روانشناسان و حتی اقتصاددانان این است که انسان از تغییر گریزان است. خروج از دایره امن و شناختهشده زندگی برای هرکسی، حتی من و شما هم سخت است. این اتفاق، یعنی تغییر، اصلیترین پیامد تحول دیجیتال در سازمان است. اضظراب ناشی از تغییر در کارمندان در زمان تحول دیجیتال غیرقابل اجتناب است. برای به حداقل رساندن تاثیر این موضوع باید رویکردی حمایتی اتخاذ کنید. این رویکرد باید اصول اصلی کسبوکارتان را در خود جای داده باشد و حس امنیت و ثبات را به کارکنانتان منتقل کند. این کار تاثیرهای منفی تغییر را بهشدت کم میکند.
تغییر و تحول را به کارکنانتان دیکته نکنید. برای آموزش آنها زمان گذاشته و به آنها توضیح دهید چرا این تغییر برای سازمان و طبیعتا برای خودشان مناسب و لازم است. فراموش نکنید که با آنها صادق باشید و آنها را افرادی جدا از سازمان و اهدافش نبینید. برایشان مسیری را ترسیم کنید که در آن همه در کنار هم برای رساندن سازمان به اهدافش، با استفاده از ابراز مناسب، تلاش میکنید.
تضاد اجتنابناپذیر است
ممکن است کسبوکارتان بیش از اندازه با مسایل فنی درگیر شود. ممکن است تیم مدیریت خیلی دیر با پروژه تحول دیجیتال هماهنگ شود. ممکن است تشریح نیاز به تحول دیجیتال برای کارمندان ضعیف و نامطلوب انجام شده باشد. هرکدام از این «ممکن است»ها شاید برای شما اتفاق بیافتد. اما یک چیز قطعیست و آن وجود چالشهای مختلف در مسیر تحول دیجیتال است. مشاوران و همفکرانی که چیزی غیر از این به شما میگویند جز دادن سرنخهای غلط و پیچیدهتر کردن چالشهایی که به خودیِخود پیچیده هستند کاری دیگری نمیکنند. فراموش نکنید تحول دیجیتال نصب یک ویندوز جدید روی رایانههای کسبوکارتان نیست، یک تغییر ریشهای و عظیم است.
با این حال تحول دیجیتال یک نیاز اساسی است. حتی اگر چالشهای آن فراوان، عمیق و صعبالعبور باشند. این نیاز را ما هر روز در محل کارمان حس میکنیم. اگرچه تغییر سخت و پیچیده است اما برای بالا بردن نرخ بازگشت سرمایه، بالابردن تابآوری سازمان، افزایش بهرهوری و بالابردن رضایت کارمندان مورد نیاز است و پذیرفتن آن واجب.
حال به پایان این مقاله و البته به مهمترین بخش آن میرسیم. وقتی سفر تحول دیجیتال را آغاز کردید، از وجود یک عامل مطمئن شوید؛ کسی که بارها این سفر را تجریه کرده، کسی که میداند چه زمانی باید چه کاری انجام دهید و در مسیر تحول چه خطرهایی در کمین است و کدام میانبرها شما را زودتر به مقصد میرساند. درباره شرکتی صحبت میکنیم که تحول دیجیتال خود را به آن میسپارید. شرکتی که رابطه بلندمدت دوطرفه را به سود کوتاهمدت خودش ترجیح میدهد و بهدنبال آن است تا نامی نیک از خودش به جای بگذارد.
تحول دیجیتال نه یکشبه رخ میدهد، نه با زور و نه بدون ابزار مناسب. تصور اینکه با نصب چند نرم افزار و استفاده از چند وسیله به اصطلاح «های-تِک» سازمانتان را دیجیتالی کردید و مسیر توسعه را به انتها رساندید یک توهم خطرناک است. تحول دیجیتال ابتدا در فکر مدیران جاری میشود، سپس به اعضای سازمان انتقال مییابد و سرانجام با ابزار مناسب عملی میشود. آنچه در این مقاله گفتیم صرفا چراغهایی بود برای نشاندادن آغاز مسیر، این مسیر پرپیچ و خم در مرحله اول با رهبریِ حمایتگر و اثربخش و در مرحله بعد با ابزار صحیح طی میشود و سازمان را به سر منزل مقصود میرساند. تحول دیجیتال دیگر انتخاب نیست، یک ضرورت است برای سازمانی که میخواهد در آینده اثرگذار باشد.